to carry water in a

to kæɹi wɔtəɹ ɪn ʌ


فارسی

1 عمومی:: مگس‌درهوارگ‌ زدن‌، اب‌ درهاون‌كوبیدن‌، ساییدن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code